خیال تو در غروبهای سرد ، طعم آفتاب را به خانه می آورد ؛
در تمام شبها ی تاریک و وهم انگیز انتظار ،بر دامانِ رویا همچون ماه می چکد ؛
روی رقص شب تابها می نشیندُ ، بر گیسوی خواب ، عطر ملایم نرگس می ریزد ؛
از پنجره ی صبح سَر می کشد ، تقویم پَر پَر شده را پرِ پرواز می بخشد ؛
حروف باران را که با خود آورده بر سَرِ گلدان داوودیُ ،آرزوهای تشنه ی رسیدن می پاشد ؛
همچون آخرین مرغ مهاجر پَر می کشد به سرزمین یاسها، شقایقها، قله ی آوازها
در سکوتی خوش آهنگ ، شیرین تر از شیرینِ فرهاد نگاهم را فتح می کند ؛
سراغِ درخت خزان زده می رود ، چلچله وار ترانه ی بهار می خواند ، سیب می چیند ؛
از سنبله های درو شده ی یاد ،خرمنی از عشق برپا می کند ؛
آنوقت دلم را که تمام شنبه ها را ، از آیینه ی هفته شعر می چیند ، دعوت می کند به مشاعره !
آه که نمی دانی چه لذتی دارد ...چیدنِ تمام کلمات جا مانده در سطرها ، کوچه های دیروز و امروز ،روزها و سالهای نا سروده ی فردا تا شعری شود برایِ مشاعره ای عاشقانه با خیال تو ...
آگهی دهنده...برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 161
مادرم
امروز در زمينه ذهن
هواي نوشتن مساعد بود
اين را از آوار چشمهايم فهميدم
كه يكريز
پس از لرزه هاي دلم مي باريد
آگهی دهنده...برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 177
اي زينب !اي زبان علي در كام!
با ملت خويش حرف بزن!
اي زن! اي كه مردانگي در ركاب تو جوانمردي آموخت....
اي زبان علي در كام!
اي رسالت حسين بر دوش!
اي از كربلا مي آيي و پيام شهيدان را در ميان هياهوي
هميشگي قداره بندان و جلادان
همچنان به گوش تاريخ مي رساني.
زينب با ما سخن بگو
مگو كه بر شما چه گذشت!
مگو كه در آن صحراي سرخ چه ديدي!
مگو كه جنايت آن جا تا به كجا رسيد!
مگو كه خداوند آن روز
عزيزترين و پرشكوهترين ارزش ها و عظمت هايي را كه آفريده است
يك جا در ساحل فرات و بر ريگزارهاي تفتيده ي بيابان طف
چگونه به نمايش آورد و بر فرشتگان عرضه كرد
تا بدانند كه چرا مي بايست بر آدم سجده كنند...؟
آري زينب !
مگو كه در آنجا بر شما چه رفت!
مگو كه دشمنانتان چه كردند...دوستانتان چه كردند....؟
آري اي "پيامبر انقلاب حسين"
ما مي دانيم ...ما همه را شنيده ايم....!
تو پيام كربلا را پيام شهيدان را به درستي گزارده اي
تو شهيده اي هستي كه از خون خويش كلمه ساختي
همچون برادرت كه با قطره قطره ي خون خويش سخن مي گفت.
اي كه از باغ هاي سرخ شهادت مي آيي
و بوي گل هاي نو شكفته ي آن ديار را در پيرهن داري
اي دختر علي
اي كه قافله سالار كاروان اسيراني
ما را نيز در پي اين قافله با خود ببر!
برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 152
السلام علي اسير الكربات و و قتيل العبرات
سلام بر مبتلاي به غم هاو غصه ها و كشته اشكها و گريه ها !
سلام بر كسي كه آگاهي و هدايت مردم را به بهاي رنج و محنت خويش برگزيد..
***
ساقي بيا كه شاهد رعناي صوفيان
ديگر به جلوه آمد و آغاز ناز كرد
اين مطرب از كجاست كه ساز عراق ساخت
و آهنگ بازگشت ز راه حجاز ساخت..
***
تو اي حسين !
با تو چه بگويم؟
"شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هائل"
و تو اي چراغ راه..اي كشتي رهايي
اي خوني كه از آن نقطه صحرا مي جوشي
و در بستر زمان جاري هستي
و بر همه ي نسل ها مي گذري
و هر زمين حاصلخيزي را سيراب خون ميكني
و هر بذر شايسته را در زير خاك مي شكافي و مي شكوفاني
و هر نهال تشنه اي را به برگ و بارحيات و خرمي مي نشاني
اي آموزگار بزرگ شهادت !
برقي از آن نور را
بر اين شبستان سياه و نوميد ما بيفكن .
قطره اي از آن خون را
در بستر خشكيده و نيم مرده ي ما جاري ساز!
و تفي از آتش آن صحراي آتش خيز را
به اين زمستان سرد وفسرده ي ما ببخش..
اي كه "مرگ سرخ"را برگزيدي
تا عاشقانت را از "مرگ سياه"برهاني
تا با هر قطره ي خونت
ملتي را حيات بخشي وتاريخي را به تپش آري
و كالبد فسرده ومرده عصري را گرم كني
و بدان جوشش وخروش زندگي و عشق واميد دهي!
ايمان ما
ملت ما
تاريخ فرداي ما
كالبد زما ن ما
"به تو و خون تو محتاج است"
*دكتر علي شريعتي*
آگهی دهنده...برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 171
نميدونم چه ربطي با خودم و اين يه بيت شعر پيدا كردم احساس ميكنم كسي با رفتارش باعث شده كه
در ناخودآگاهم اين حس به وجود بياد...!!!؟؟؟
چه زيانستش از آن نقش نفور
چون كه جانش غرق شد در بحر نور.
.
.
.
به هر حال هستن كساني كه....بگذريم :
گر قهر كني سزاي آنم
ور لطف كني سزاي آني
صد دل بايد به هر زمانم
تا تو ببري به دلستاني
عطار
فداي "خدا"
برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 168
بگذار خدا هم حسادت كند وقتي كنارت در بهشت امنم ،پيچيدن بوي كيك سيب و دارچين توي
خانه و كيف جرعه جرعه خوردن چاي تلخ با تو هم مي شود بهانه هاي كوچك خوشبختي ما..
بگذار خدا بهشت هاي نسيه اش را نگه دارد براي بنده هاي لوسش...
من به بهشت خود قانعم ارديبهشتي من!!
آگهی دهنده...برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 178
كاش آيندگان را مجال وصالي بود
شايد ما غربت نشينان شهر غيبت هم شاهد مي شديم آنگاه كه محمد با گلوي خسته از گذر سالها
مرتضي را تصنيف كرد...
غدير فقط آبگيري خشك نيست...
غدير خاطره تشيع است كه نيمه شب ها وسحر گاهان ذكر نام علي و فرزندانش را تداعي مي كند..
غدير بر همگان مبارك
آگهی دهنده...
برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 170
برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 185
پسر بهشت در اوستا
سيروس در تورات
سايروس در انجيل
ذوالقرنين در قرآن
نخستين شاه جهان،اولين داد گستر گيتي،پدر ايران زمين
۷ آبان ماه ،ميلاد كوروش كبير،فرخنده باد
آگهی دهنده...
برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 190
هر لحظه کمکم کن تا نفسم را به قربانگاه درگاهت عرضه کنم
و تو قربانی شدن و نلرزیدن و نلغزیدن را عنایت فرما
آگهی دهنده...
برچسب : نویسنده : مهدی گوگوچانی tejara بازدید : 145